آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری(ترکی)} (سری20)

 

- 11 -ائشیتدیگووی اونوت ،گوردوگووی دئمه !

  ( آنچه را که شنیده ای فراموش کن و از آنچه دیده ای نگو ! )

  << انسان نباید تمام آنچه را که شنیده جدی تلقی بکند وتمام آنچه را که دیده بازگو بکند >>

 

12- ائل اوچون آغلیان ، گوزدن قالار .

  ( آنکه به حال مردم گریه بکند ازچشم می ماند (محروم می ماند) )

  << کسیکه به همۀ مردم دلسوز باشد مصالح شخصی خود را نمی تواند درک بکند >>

 

13- ائو سوز سوز ،گور عذابسیز اولماز .

  ( خانه بی حرف ،گور بی عذاب نمی شود )

  << به بگومگو های خانوادگی که یک امر معمولی است نباید زیاد اهمیت داد >>

 

14- اکمگون وار،ایشون ایشدیر ؛ اکمگون یوخ ،ئوزو بیر ایشدیر .

  ( اگر نان داری کارت کار است ،اگر نان نداری خودش کاری است )

  << کسیکه حداقل معیشتش تأمین نباشد مجالی برای استفاده از مزایای زندگی نخواهد داشت >>

 

15- الی چیخان چوبانا ،قویون گود دورمه !

  ( چوپانی را که دستش در رفته به پاسداری گوسفندان مگمار )

  << انتخاب فرد ناتوان یا بد سابقه به تصدی امور اجتماعی خطاست >>

 

16- اوجوزدن باهاسی اولماز .

  ( از ارزان گرانتر نمی شود )

  << خرید جنس مرغوب ولو گران باشد باصرفه تر است >>

 

17- ایت یانیندان ،دالدان کئچ ؛آت یانیندان،قاباقدان .

  ( نزد سگ از عقب رد بشو ،نزد اسب از جلو )

  << در برخورد با افراد نباید خصوصیات اخلاقی آنان را از نظر دور داشت >>

 18- ایشی چتینه چکمه .

  ( کار را به دشواری نکش )

  << هر کاری از طریق مسالمت ومدارا آسانتر انجام می پذیرد تا از طریق سخت گیری وستیزه جوئی>>

 

19- ایکی طویی بیر ائله میشیک،دوگونی باتمان یاریم .

  ( دو عروسی را یکی کرده ایم برنج را یک من ونیم )

  << برای صرفه جوئی در خرج است که دو کار با یک مراسم انجام داده می شود >>

 

20- ایلانین قویروغون ،آیاقلاما .

  (دم مار را زیر پا نگیر )

  << درگیرشدن با افراد شرور جایز نیست >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری(ترکی)} (سری19)

فصل هشتم :

   آداب معاشرت،تدبیرمنزل،عقل معاش،صرفه جوئی،اسراف،قناعت

 

1 -آخساق ائششه کله ،کاروانا قوشولما !

  (با خر لنگ همگام کاروان نشو)

  << همگامی باجمعی مؤفقبدون در نظر گرفتن امکانات لازم موجب درماندگی می شود >>

 

2 - آرتیق خرج ،ائو ییخار .

  ( خرج بی رویه باعث خانه خرابی می شود )

 

3 - آری یوواسینا ، بارماق اوزاتما !

  ( به لانۀ زنبور انگشت دراز نکن )

  << ستیزه جوئی با جمعی مصمم وتلافی جو خطرناک است >>

 

4- آزا قانع اول ،چوخی آلاهدان ایسته .

  ( به کم قانع باش زیاد را از خدا بخواه )

  << قانع بودن به درآمد کم مانع از آرزوی درآمد زیاد نیست >>

 

5- آز وئر، چوخ یالوار؛چوخ وئر آز یالوار .

  ( کم بده زیاد التماس بکن ،زیاد بده کم التماس بکن )

  << توقع گذشت تؤام با خوش زبانی وفروتنی باید باشد نه با خشونت وبی اعتنایی >>

 

6 - آشاغادا اوتور ،یوخاریدا سوز آندیر .

  ( در پایین (مجلس) بنشین در بالای مجلس حرف حالی کن )

  << سروری با دانش و وجود مثبت داشتن است نه با صدر نشینی وادعا >>

 

7- آشپز دان کوسن ،ائوینه آج گئدر .

  ( کسیکه با آشپز قهر کند به خانۀ خود گرسنه بر می گردد )

  << اختلاف پیدا کردن با کسیکه اختیار قطع ثمر معیشت را دارد موجب محرومیت می شود >>

 

8- آغیر گلسه ،یونگول قالخار .

  ( وقتی سنگین بیاید سبک پا می شود )

  << ادای رسوم احترام دربارۀ بزرگترها لازم است >>

 

9- آئی یا ،ایشون قوتارانجاق دائی دئی .

  ( خرس را تا به اتمام رسیدن کارت دائی خطاب بکن )

  << تظاهر به علاقه مندی واحترام به کسیکه احتیاج به کمکش داری واجب است >>

 

10- ائششگه مین ،آتا چاتینجا .

  ( تا دسترسی پیدا کردن به اسب سوار خر شو )

  << تا رسیدن به امکانات مطلوب به استفاده از امکانات موجود باید قانع بود >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری(ترکی)} (سری18)

21- قولون سینیغی ،بوینون دور .

  (دست شکسته وبال گردن است )

  << حمایت از وابستگان درمانده وظیفۀ سران قوم است >>

 

22- قونشوم- قونشی اولسا کور قیزیم اره گئدر .

  ( اگر همسایه ام همسایه حسابی باشد دختر کورم شوهر می کند )

  << داشتن همسایه یا خویشاوند خوب اثر بسزائی در مؤفقیت ورفع گرفتاریها دارد >>

 

23- قونشو آشی ،دادلی اولار !

  ( آش همسایه بامزه تر به نظر می رسد )

  << تصور برتری ره آورد بیگانه به ره آورد خود تصوری باطل است >>

 

24- قونشو حقی ،تاری حقی .

  ( حق همسایه حق خداست )

  << انجام تکالیف همسایه جزو واجبات است >>

25- قویون ،قوزو ایاغین باسماز .

  ( گوسفند پای بره را زیر نمی گیرد )

  << رعایت حال هم صنف ضعیف وظیفۀ طبیعی است >>

 

26- گونول ،دوستون تانیر .

  ( میل باطنی دوستی را تشخیص می دهد )

  << باطن انسان ،دوستی واقعی را از دوستی تصنعی تمییز می دهد >>

 

27- مرد ایله الفت قیلان،آخرده بیر گون مرد اولار؛ نامردایله الفت قیلان ،آخر بیابان گرد اولار .

  ( آنکه با مرد انس والفت داشته باشد آخر سر به مرد مبدل میشود و آنکه با نامرد انس والفت داشته باشد آخر سر بیابان گرد (سرگردان) می شود )

  << تو اول بگو با کیان دوستی        سپس با تو گویم که تو کیستی >>

 

28- تای توشووی باب ائله ،گوره ن دئسین هابئله .

  ( همنشین مناسب انتخاب کن تا کسی که می بیند بگوید این چنین (خوب است ) )

 

29- هرزادین تزه سی ،دوستون کهنه سی .

  (هر چیز تازه اش (خوب است) ولی دوست کهنه اش )

 

30- یاخشی دوست قارداشداندا ایره لی دیر .

  ( دوست خوب از برادر نزدیکتر است )

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری17)

11- حمامچی حمامچینی گورنده،صاندیغی ئوپر .

( گرمابه دار وقتی گرمابه داری را ببیند صندوق را می بوسد )

<< افراد هم صنف پیش همدیگرخود را مؤفق قلمداد می کنند >> 


12- خیر ایسته قونشووا ، خیر چیخسین قاباغووا .

( خیر همسایه را بخواه تا خود مواجه با خیر شوی )


13- دوست ایله آلیش-وئریش ائله مه .

( با دوست داد وستد مکن )

<< داد وستد با دوست آفت دوستی است >>


14- دوست باشا باخار ،دشمن ایاغا .

( دوست به سر نگاه می کند دشمن به پا )

<< دوست از مشاهده ی بزرگواریها شاد می شود دشمن از مشاهدۀ پستی ها >>


15- دوست داشی ،برک اینجیده ر .

( سنگ دوست رنج آورتر است )

<< بدی دیدن از دوست دردناکتر است >>


16- دوست مین اولسا آز دور ،دشمن بیر اولسا چوخ دور .

( دوست اگر هزار باشد کم است دشمن ولو یکی باشد زیاد است )

17- سینسین او باش کی دوست یولوندا گره کمز .

( بشکند آن سری که در راه دوست بدرد نخورد )


18- قره چی ، قره چیه ئوپوش وئر مز .

( کولی به کولی بوسه نمی دهد )

<< باج گرفتن از هم صنف پسندیده نیست >>


19- قوچا ،ئوز بوینوزو آغیرلیق ائله مز .

( قوچ را شاخ خود سنگینی نمی کند )

<< تعهد انجام تکالیف مربوط به خویشاوندان را نباید تحمیل حساب کرد >>


20- قوللوقچودان بورج ائله مه ،یا طویدا ایستر یا یاسدا .

( از خدمتگذارقرض نگیر زیرا یا در عروسی مطالبه می کند یا در مراسم عزاداری )

<< خدمتگذار طلبکار طلب خود را وقتی مطالبه می کند که ارباب شخصاً احتیاج به قرض گرفتن پیدا کرده باشد >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری16)

1-آتی آت یانیندا باغلاسان ، همرنگ اولماسا هم خوی اولار.

  ( اسب را چو نزد اسب ببندی اگر همرنگ نشوند هم خوی می شوند )

  << تأثیر خصوصیات اخلاقی همنشین اجتناب ناپذیر است>>

 

2- آدام آدامین رحمانی ،آدام آدامین شیطانی .

  ( آدمی هست که نجات دهنده است و آدمی هم هست که گمراه کننده است )

  << دوست یا معاشر هم می تواند نجات دهنده باشد وهم می تواند گمراه کننده باشد >>

 

3- آغ ایتین ،پامبوقچیا ضرری وار.

  ( سگ سفید به پنبه فروش ضرر می رساند )

  << شباهت صنفی هر چند اندک باشد چون مانع بازار گرمی می شود مطلوب تلقی نمی شود >>

 

4- ائل ،ئوز دلیسین یاخشی تانیر .

  ( ایل (خانواده) دیوانۀ خود را بهتر می شناسد )

  << معرفت هر کسی را نزدیکان و منسوبین او بهتر می شناسند >>

 

5- اینانما دوستووا ،سامان تپر پوستووا !

  ( به دوست خود اعتماد نکن ،کاه در پوستت می چپاند ! )

  << در اعتماد کردن به دوست هم جانب احتیاط را باید رعایت کرد >>

 

6- باش یولداشی آزدیر، آش یولداشی چوخ دیر .

  ( دوست فداکار کمیاب است ولی دوست مادی فراوان پیدا می شود )

 

7- تیکه ایله دوست اولان ،ایللر کوسولو قالار.

  ( کسیکه  دوست لقمه باشد سالها در حال قهر می ماند )

  << کسیکه به خاطر مادیات دوستی کرده باشد سر هر موضوع بی اهمیت که به منافع شخصی اش لطمه بزند قطع رابطه می کند >>

 

8- جان دئییب ، جان ائشیدیرلر .

  ( جان گفته وجان می شنوند )

  << نسبت به یکدیگر فداکار وبا محبت هستند >>

 

9- جهد ائله دوست قازان ، دشمن اوجاق باشیندا دیر .

  ( تلاش کن دوست بیابی دشمن در سر اجاق است )

  << دوست یابی همت می خواهد نه دشمن یابی ،زیرا اکثر اطرافیان بااستقبال نشدن خواست هایشان دشمن خواهند شد >>

 

10- چوخ دوست دوتان ، دوست سیز قالار .

  ( کسیکه زیاد دوست بگیرد بی دوست می ماند )

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری15)

21- گئج گلن قوناق ئوز کیسه سیندن ییه ر.

  ( مهمانی که دیر بیاید از کیسۀ خودش می خورد )

  << شوخی- اگرغذامطلوب وکافی نیست معذورم چون فرصتی برای تهیۀ غذای بهترازاین رانداشتم>>

 

22- گلن قوولماز ، اولان بوغولماز.

  ( آمده را نمی توان راند ، زائیده شده را نمی توان خفه کرد )

  << مهمان را نمی توان به زور از خانه بیرون کرد ، کودک متولد شده را نمی توان کشت >>

 

23- گلمیشم آیران ایچمگه ،گلمه میشم آرا آچماغا !

  ( آمده ام به قصد خوردن دوغ نیامده ام به قصد میانجیگری )

  << دعوا ومرافعه اهل خانه در حضور مهمان رسم مهمانداری نیست >>

 

24- گوردون یئمک ، داها نه دئمک !

  ( تا خوراکی دیدی دیگر چه تعارفی ! )

  << شوخی- خوردن از غذای حاضر وآماده احتیاج منتظر شدن به تعارف میزبان را ندارد >>

 

25- گونده گلن قوناغا ، نه خوش گلدین ؟

  ( مهمانی که هر روز می آید خوش آمد گفتن ندارد )

  << شوخی- من که هر روز مهمان شما هستم توقع خوش آمد گویی وپذیرائی گرم را ندارم >>

 

26- گون هانسی طرفده ن چیخیب ؟

  ( آفتاب از کدام طرف درآمده ! )

  << اینکه بر خلاف معمول یادی از من کردی تعجب می کنم ! >>

27- یئرین خوش (یا شیرین ) سالیر.

  ( جایش را خوش کرده است )

  << برای استفادۀ بیشتر از پذیرائی ، خود شیرینی می کند >>

 

28- یئرین خوش گوروب .

  ( جای خود را خوش دیده )

  << از بس که خوش می گذرد نمی خواهد به منزل خودش برگردد >>

 

29- یئییر سین مریضه دیه ر لر.

  ( میخوری، از مریض پرسیده می شود )

  << شوخی- سوال می خوری یا نه ، از کسی که مریض نیست بی مورد است >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری14)

11- سفره ده الیوی ساخلا ، مجلیسده دیلووی. ( در سر سفره دستت را نگه دار ،درمجلس زبانت را ) << پرخوری در میهمانی ، پرحرفی در مجلس پسندیده نیست >> //////////////////////////////////////////////////////////////// 12- صاغیر مالی ده گیل ! ( مال صغیر که نیست ! ) << مگر مال یتیم است که از خوردنش امتناع می کنی ! >> / 13- عاشقی یاخشی ساخلا ، بد نامچی دیر ائل گزه ن . ( از ساز زن خوب پذیرائی کن چون بد نام کننده در همه جا او است) << برخورد نیکو با افراد سخن چین وهمه جا رو به مصلحت است >> ////////////////////////////////////// 14- قازان ، گرووا گئدیب . (دیگ به گرو رفته ) << شوخی – چون برای تأمین خرج میهمانی دیگ را گرو گذارده ام چنانچه نیائی خرج به هدر خواهد رفت >> // 15- قوناغا چوخ اوز وئرسن ، دورار طاقچا-بوقچانی آختارار. ( میهمان را اگر زیاد روی خوش نشان داده شود پا می شود به گشتن طاقچه وبقچه) << ار میهمان نباید آنچنان پذیرائی کرد که در صدد پی بردن به اسرار داخلی خانه برآید >> //////////////////// 16- قوناغا گئت دئمز لر ، پالازی آلتیندان چکرلر. ( به مهمان برو نمی گویند (بلکه) پلاس را از زیرش می کشند ) << قصد عمدی در پذیرائی از مهمان نشانۀ بیزاری از حضور وی است >> //////////////////////////////////// 17- قوناق بیر اولسا ، ائو ییه سی ئوکوز کسر . ( اگر مهمان یکی باشد صاحب خانه گاو نر می کشد ) << وقتی تعداد مهمان زیاد باشد میزبان را از تکلف در مهمانداری باید معذور داشت >> ////////////////////// 18- قوناق ،سن چوخ خوش گلیبسن ، اما نیه الی بوش گلیبسن !؟) ( مهمان ، خیلی خوش آمده ای اما چرا دست خالی آمده ای !؟ << مقدم مهمان گرامی داشته می شودبخصوص مهمانی که باخود تحفه یا خبر خوشی آورده باشد>> //////////////////////////////////////////////////////////////////// 19- قوناغا حرمت ائدرلر ، کافرده اولسا . ( به مهمان احترام باید کرد هرچند که کافر باشد ) ////////////////////////// 20- قوناق یانیندا ، تویوق باشی کسیر ! ( نزد مهمان سر مرغ می برد ! ) << مطلع کردن مهمان از خرج وزحمت پذیرائی که وی را وادار به ممانعت می کند نشانۀ بی میلی در پذیرائی است >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری13)

1-آچیلمامیش سفره نین ،بیر عیبی اولسا ؛آچیلانین،مین عیبی وار. (اگر سفره گسترده نشد یک عیب (گسترده نشدن را)داشته باشد سفرۀ گسترده هزارعیب دارد) << مهمانی یا هرکاری اگر به شایستگی انجام داده نشوند بهترآن است که اصولاً انجام داده نشود>> 2- آز گل قیزیم ، ناز گل قیزیم. ( کم بیا دخترم با ناز بیا دخترم) << مهمان رفتن خارج از اندازه ولو به خانۀ پدری باعث بی وقاری وبی عزتی می شود>> 3 - الله قوناغی ایسته میرسیز! ( میهمان خدائی نمی خواهید؟) << شوخی آیا از میهمان ناخوانده بخوبی پذیرائی می کنید؟ >> 4- ئوز ائویزدیر. ( خانۀ خودتان است) << چون از نظر من صاحب خانه شما هستید خود را میهمان حساب نکنید >> 5- بند علی گئدیب قارپوزا. ( بند علی رفته برای هندوانه (خریدن) ) << شوخی- از اینکه زود از منزل ما می روید متأسفم چونکه خدمتگذار را فرستاده بودم برای پذیرائی از شما خوراکی بخرد >> 6- بورجدان قورخان ، قاپیسین گن آچماز. ( کسیکه از قرض کردن می ترسد در خانۀ خود را گشاد باز نمی کند ) << نتیجۀ زیاد مهمانی دادن با درآمد معمولی مقروض شدن است >> 7 - بیز گلدیک گلین گورمگه ، گلین گئتدی تزه ک درمگه ! ( ما آمدیم به دیدن عروس ، عروس رفت به جمع کردن تپاله ! ) << تنها گذاشتن میهمان یا مشغول شدن به کارهای غیر لازم رسم میهمان داری نیست >> 8- پیتی نین سویون ، آرتیق ائله ریک. ( آب دیزی را زیاد می کنیم ) << در پذیرائی از شما خرج اضافه بر آنچه برای خودمان کرده ایم نخواهیم داشت >> 9 - حمام سویو ایله دوست دوتور. ( با آب حمام دوست می گیرد ) << با تعارف بی مایه می خواهد جلب توجه کند >> 10 - خالا خاطرون قالماسین. ( خاله خاطرت نماند ) << تعارفی که می شود محض اسقاط تکلیف است نه از روی محبت واقعی. >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری12)


21- بیریندن سوروشدولار هارالیسان ؟ دئدی : هله ائو لنمه میشم.    ( از یکی پرسیدند اهل کجا هستی؟گفت : هنوز ازدواج نکرده ام )    << محل سکونت دائمی مرد پس از ازدواج به میل زنش انتخاب می شود >>


  22- تاری ایکی گوز وئریب ، ایکی گوزه باخماق اوچون.    ( خداوند دوچشم داده برای نگاه کردن به دو چشم )    << بیش از یک زن داشتن کار غیر طبیعی است >>

23- دول آروادین دیواری ، آلچاق اولار.    ( دیوار زن بی شوهر کوتاه می شود )    << به زن بی شوهر تهمت زیاد زده می شود>> 

24- سئچن ، سئچمه لیگه دوشر.   ( کسیکه قصد انتخاب بهترین را بکند به پهن دان می افتد )   << مشکل پسند گرفتار همسر ناباب می شود >>

  25- سوبایلیق سلطانلیق دیر.   ( تجرد پادشاهی است )   << آدم مجرد زندگی را هر طور که بپسندد می گذراند >>

  26- سوموگووی ایت سوموگونه قاتما !    ( استخوانت را با استخوان سگ مخلوط نکن )    << خوشاوندی با آدم ناباب به اصالت خانوادگی خود لطمه زدن است>>

  27- عیبسیز یار آخداران  یارسیز قالار .  ( مشکل پسندی در انتخاب دوست یا همسر به ناکامی می انجامد ) 

28- قونشودا قیز سئوه نین ، اوره گینده یاغ قالماز.    ( کسیکه عاشق دختر همسایه باشد در دلش روغنی نمی ماند )    << خود نمائی دائمی معشوق یا مورد علاقه ،رنج باطنی را طولانی تر می کند>> 

  30- قیزیدیم سلطانیدیم ،آداخلاندیم خان اولدوم،اره گئتدیم قول اولدوم،دوغدوم آستانیا چول اولدوم !    (وقتی دختر بودم شاه بودم،تانامزد شدم خان شدم،وقتی شوهردار شدم برده شدم،تا زائیدم جل آستانۀ در شدم ! )    << برای دختر زمانی که در خانۀ پدری است دوران حاکم بودن،زمان نامزدی دوران خوش گذرانی ،زمان شوهر داری دوران اسارت ومحدودیت وزمان بچه داری دوران حقارت وعذاب است >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری11)



11- اصیل آل چیرکین اولسون ،بد اصیل گوزه ل آلما !   ( بانجیب ازدواج بکن اگر چه زشت باشد ،بازیبای نا نجیب ازدواج مکن)  

12- اصیلی آلماق چتین دیر ، ساخلاماق آسان .   (نجیب را گرفتن مشکل است نگه داشتنش آسان )   << زن نجیب به آسانی تن به ازدواج با هر کسی نمیدهد ولی وقتی ازدواج کرد در مدارا با شوهر مشکلی پیش نمی آید >>

  13- اویناشا امید اولان ، یالقوز یاتار .   ( کسیکه به امید فاسق باشد تنها می خوابد)   << امید بستن به وعده حمایت یا محبت دیگران بناکامی می انجامد >> 

14- ایکی آروادلی کیشی ،گئجه شامسیز یاتار.    ( مرد دو زنه شب بی شام می خوابد)    << مردیکه دو زن داشته باشد رفاه و آسایش نخواهد داشت >> 

15- ایکی گونول بیر اولسا ، کیمین اونا سوزی وار !؟    ( اگر دو دل یکی باشد چه کسی میتواند به آن حرفی (اعتراضی ) داشته باشد )    << ازدواج یا معامله ای که با رضایت خاطر طرفین صورت گرفته باشد ایرادی ندارد >> 

16- ئوزوندن آشاغادان قیز آل ،ئوزوندن یوخارییا قیز وئرمه !    ( از طبقه پائین تر از خود دختر بگیر ، به بالاتر از خود دختر مده )    << در ازدواج برتری خانوادگی مرد به صلاح مرد وبه ضرر زن است>>

  17- بابلی ،بابین تاپماسا، پیس کئچر آخیر گونی.    ( کسیکه زوج یا معاشر مطابق با سلیقه خود را پیدا نکرده باشد روزهای آخر عمرش بصورت بدی سپری می شود)    << کبوتر با کبوتر باز با باز          کند همجنس با همجنس پرواز >> 

18- باشوا کولده توکسون ،اوجا ئیردن توک !    ( حتی اگر بخواهی بسرت خاکستر هم بریزی از نقطه ای که بلند است بریز )    << خانواده نجیب ولو گران تمام شود مقرون به صلاح وصرفه است >> 

19- بیر چوخام وار آتارام ،هاردا اولسا یاتارام .    ( پالتوئی دارم می اندازم(پهن می کنم)هرکجا باشد می خوابم)    << برای آدم مجرد نداشتن خانه وکاشانه مشکل مهمی نیست >>

  20- تکلیک ، تارییا یاراشیر.      ( تنهائی به خداوند زیبنده است)      << مجرد زندگی کردن برای انسان زیبنده نیست >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری10)



1-آچیلمامیش سفره نین ،بیر عیبی اولسا ؛آچیلانین،مین عیبی وار.   (اگر سفره گسترده نشد یک عیب (گسترده نشدن را)داشته باشد سفرۀ گسترده هزارعیب دارد)   << مهمانی یا هرکاری اگر به شایستگی انجام داده نشوند بهترآن است که اصولاً انجام داده نشود>>

  2- آز گل قیزیم ، ناز گل قیزیم.   ( کم بیا دخترم با ناز بیا دخترم)   << مهمان رفتن خارج از اندازه ولو به خانۀ پدری باعث بی وقاری وبی عزتی می شود>>

  3- الله قوناغی ایسته میرسیز!   ( میهمان خدائی نمی خواهید؟)   << شوخی آیا از میهمان ناخوانده بخوبی پذیرائی می کنید؟ >>

  4- ئوز ائویزدیر.   ( خانۀ خودتان است)   << چون از نظر من صاحب خانه شما هستید خود را میهمان حساب نکنید >> 

5- بند علی گئدیب قارپوزا.   ( بند علی رفته برای هندوانه (خریدن) )   << شوخی- از اینکه زود از منزل ما می روید متأسفم چونکه خدمتگذار را فرستاده بودم برای پذیرائی از شما خوراکی بخرد >>

6- بورجدان قورخان ، قاپیسین گن آچماز.   ( کسیکه از قرض کردن می ترسد در خانۀ خود را گشاد باز نمی کند )   << نتیجۀ زیاد مهمانی دادن با درآمد معمولی مقروض شدن است >> 

7- بیز گلدیک گلین گورمگه ، گلین گئتدی تزه ک درمگه !   ( ما آمدیم به دیدن عروس ، عروس رفت به جمع کردن تپاله ! )   << تنها گذاشتن میهمان یا مشغول شدن به کارهای غیر لازم رسم میهمان داری نیست >>

  8- پیتی نین سویون ، آرتیق ائله ریک.   ( آب دیزی را زیاد می کنیم )   << در پذیرائی از شما خرج اضافه بر آنچه برای خودمان کرده ایم نخواهیم داشت >>

  9- حمام سویو ایله دوست دوتور.   ( با آب حمام دوست می گیرد )   << با تعارف بی مایه می خواهد جلب توجه کند >> 

10- خالا خاطرون قالماسین.    ( خاله خاطرت نماند )    << تعارفی که می شود محض اسقاط تکلیف است نه از روی محبت واقعی. >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری9)

1-آت آلماغا جاهل گوندر،قیز آلماغا آهل .

  (برای خرید اسب شخص جوانی را بفرست برای خواستگاری از دختر ،سالمندی را)

 

2- آرواد آلدین بیر بلا ،اوندان اولدی بیر بلا ، هی بلادی هی بلا !

  ( زن گرفتی یک بلا، از وی (متولد) شد بلای دیگر، بلا پشت بلا !)

  << ای گرفتار وپای بند عیال             دیگر آسودگی نبود خیال ! >>

 

3- آرواد بلادی ، هیچ ائو بلاسیز اولماسین !

  ( زن بلاست ، هیچ خانه ای بدون این بلا نباشد ! )

  << ازدواج با همۀ مشکلاتش امری ضروری است >>

 

4- آرواد بوشایان ، اوستونه بیر آد قویار.

  ( کسیکه بخواهد زنش را طلاق بدهد عنوانی بر رویش می گذارد )

<< کسیکه تصمیم به طلاق دادن زنش گرفته باشدمطلبی رابه راستی یابه دروغ بهانه قرارمی دهد>>

 

5- آروادین گویچه گین آل، ایشلک چیخدی بختووه .

  (زن خوشگل را بگیر اگر کارا هم در آمد شانس آورده ای)

  << زیبایی زن به کاردانی وی برتری دارد >>

 

6- آغام بیر خاتین آلدی ،دعوانین ساتین آلدی .

  ( آقایم خاتونی گرفت دعوا را خریداری کرد )

  << ازدواجی است که باعث اختلاف و عذاب دائمی شده است>>

 

7- آهیلا گئده ن،قویروق یئیه ر؛ جاهیلا گئده ن یوموروق !

  (زنی که با میان سال ازدواج بکند دنبه می خورد،زنی که با جوان ازدواج کند مشت میخورد)

  << آسایش زن درازدواج با مرد مجرب بیش از ازدواج با مرد کم تجربه و زورگو است >>

 

8- ائل آغزینا باخان ،آروادین تئز بوشار.

  ( آدم دهن بین زنش را زود طلاق می دهد)

  << زن طلاق دادن از روی سخن دیگران جایز نیست- آدمی نباید دهن بین باشد >>

 

9- اته باخما،دونا باخما، ایچینده کی جانا باخ .

  ( به هیکل ولباس منگر، به جان(به روحیه) درون آن بنگر)

  << در انتخاب همسر خصوصیات روانی وسلامتی را باید در نظر گرفت نه لباس و ظاهر را >>

 

10- ارسیز آرواد ،جلوسیز آت کیمی دیر.

  (زن بی شوهر مثل اسب بی لگام است)

  << زن بی شوهر با بی قیدی به هر جا که بخواهد میرود >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری8)


31- قایین آنان ، سنی چوخ ایستیرمیش.    ( مادر زنت تو را خیلی دوست می داشته)    << شوخی-از اینکه سهمی ازغذا نصیبت شد معلوم می شود که مادر زنت تو رادوست می دارد>>

  32- قودوق بویودو، چولو بویو مدی .    ( کره خر بزرگ شد پالانش بزرگ نشد )    << شوخی-لباسهایقبلی کودک در اثر بزرگ شدن خودش برایش تنگ شده است >> 

33- قیز بادام دیر، بالاسی بادام ایچی .    (دختر بادام است ، فرزندش مغز بادام )    << نؤه دختری از خود گرامیتر گرفته می شود >> 

34- قیزی دوغ ، بئشیکده بوغ !    ( تا دختر را زائیدی در گهواره خفه اش کن )    << شوخی- دختر داری از بدو تولدش تا پایان عمر برای مادر مایۀ نگرانی ودرد سر است>> 

35- قیز یوکو ،دوز یوکو.    (بار دختر بار نمک(است))     << تکالیف دختر داری ظاهراً سبک بنظر می رسد ولی باطناً خیلی سنگین است >>

  36- گزه گن آرواد دان ، آرواد اولماز.    ( از زن دوره گرد زن نمی شود)    << زنیکه بیشتر وقت خود را در خارج از خانه بگذراند کد بانوی خوبی نمی تواند باشد >> 

37- گول سولاندا ، ئوز دیبینه توکولر.    ( گل وقتی پژمرده شود بپای خودش می ریزد )    << افراد هنگام درماندگی وپریشانی به منسوبین خود پناه می آورند >>

  38- هله گوتون ایله قاپی آچمامیسان !    ( هنوز با کونت در باز نکرده ای )    << هنوز از مشکلات عائله داری اطلاعی نداری >> 

39- هور کوتمه ینجه ساناماق اولمور!    ( تا رم داده نشوند نمی توان شمرد)    << تعداد عائله اش بقدری زیاد است که تعیین تعدادش به آسانی ممکن نیست >> 

40- یاد یارییاجان ، قوهوم دیبینه جن .    ( بیگانه تا نیمۀ راه ، خویشاوند تا پایانش)    << دیگران اگر رفیق نیمه راه هستند خویشاوندان رفیق همیشگی هستند>>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری7)



21- اوشاق اولان یئرده ، غیبت اولماز !   ( جائیکه کودک باشد غیبت نمی شود)   << کودک با شیرین کاریهای خود مجال غیبت به حاضرین در مجلس را نمی دهد>>

  22- اوشاق ، واردی - یوخدی بیلمز.    ( کودک هست ونیست را نمی فهمد)    << کودک برآورد خواست های خود را بدون توجه به امکانات طلب می کند>> 

23- اوغول اله دوشر، قارداش اله دوشمز.   ( فرزند بدست می آید برادر بدست نمی آید )   << تکالیف مربوط به برادر بر تکالیف مربوط به فرزند اولویت دارد >>

  24- باجاناق باجاناغی گورنده ، قاشینما دوتار.   ( هم ریش چو هم ریش ببیند خارش می گیرد)   << دیدار هم همزلفحس رقابت را تحریک می کند >>

  25- بالالی ائو ، بازار دیر؛ بالاسیز ائو مزار دیر.   ( خانۀ با کودک بازار است ، خانۀ بی کودک مزار است )   << محیط خانه در بودن کودک از شلوغی ونبودن کودک از سکوت ناراحت کننده است>> 

26- بالتا چالانین یانیندا دور ، ننه وی آلانین یانیندا دورما !    (نزد تبر زن بأیست ، نزد کسیکه با مادرت ازدواج کرده نأیست )    << افتخار بوجود ناپدری که یادآور بی وفائی مادر است خود را تحقیر کردن کردن است >> 

27- دائی ایله داغا ، عمی ایله باغا گئت.   (با دائی به کوه ، باعمو به باغ برو)   << دائی در دشواریها ، عمو در خوشیها بیشتر بدرد میخورد>> 

28- دولتلرده – ده وه ،اولادلاردا- نوه.    (بین ثروتها شتر ، بین اولاد نوه - بهترین است)

  29- ده وه لر نه قدر بیر- بیریندن اوزاق اوتلاسالار بیربیرین گوزدن قویمازلار.    ( شترها هرقدر دوراز هم بچرند همدیگر را از نظربدور نمی اندازند )    << اختلاف شخصیت نباید مانع از توجه به خویشاوندان باشد >> 

30- قارداشیم ساغ اولسون ، خاتونی گؤوه نسین.     (کاش برادرم سلامت باشد ، خانمش به وی ببالد)     << ابراز احساسات زن برادر تأثیری در علاقه وهمبستگی بین برادران نمی گذارد >>


آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری6)

11- آروادین عصمتی، کیشی نین غیرتی!    (از زن عصمت ازمرد غیرت[ مطلوب] است )    << زندگی زناشوئی بر پایه ی عصمت زن وغیرت مرد استوار می ماند>>  

12- آرواد ییخان ائوی، فلکده ییخا بیلمز.    (زن نا اهل چنان خانه خراب میکند که روزگار هم نمیتواند آنچنان خراب بکند)

  13- آغاجا بالتا ووردولار ، دئدی ساپی ئوزومدن دیر!    (به درخت تبر زدند گفت: دسته اش از خودم است)     << از ماست که بر ماست ! >>

  14-آغاجی ، ئوز ایچیندن قورت ییه ر.    (درخت را از داخل خودش کرم می خورد)    << ضرر وزیان از خودی بیشتر می رسد تا از بیگانه >> 

15- ائل ، دلی سین چوله آتماز.    (ایل دیوانه خود رابیرون نمی اندازد )    << طرد کردن منسوبین به جرم دیوانگی جایز نیست >> 

16- ار ائوی، ادب ائوی.     (خانه شوهر، خانه ی ادب است)    << در خانه شوهر نمی توان مثل خانه ی پدری بی تکلف وبی ملاحظه زندگی کرد >> 

17- ار ، ارین گوزگوسی دیر.    (شوهر آینه شوهر است )    << خلق وخوی زناشوئی را از دیگر زن وشوی یاد توان کرد>> 

18- ار باشیندان چورک ، داغ باشیندان دومان ، اسکیک اولماسین!    (از سر شوهر نان ، از سر کوه مه کم مباد) << برکت وصلح وصفا وقتی حاصل می شود که نان آور خانه شوهر باشد >>

  19- اوشاغین شعور سوزو ، یول اوسته اوتورار.    ( کودک بیشعور سر راه می نشیند)    << خود را در معرض حوادث قرار دادن کودک نشانۀ بیشعوری وی است>> 

20- اوشاق ، ائوین یاراشیغی دیر.    (کودک زیب وزیور منزل است)

آتا سوزلری{ضرب المثل های آذری} (سری5)

1-آت ایله آروادا اعتبار یوخدور.   (زن واسب را اعتباری نیست)   <<به وفاداری اسب وزن نمیتوان اطمینان داشت>>

  2- آرواد ائلدن دیر، اوغول بئلدن دیر; آرادا قارداش تاپیلماز.   (زن از بین مردم است ، پسر از کمر ; در این میان برادر پیدا نمی شود)  <<چون برای زن وفرزند عوض پیدا میشود ولی برای برادر با در بین نبودن والدین عوض پیدا نمیشود بنابراین رعایت حق برادر مقدم بر رعایت حق زن وفرزند است>>

  3- آروادا دیشووی سایدرما!   (امکان نده که زن دندانهایت را بشمارد)   <<در برابر زن ضعف از خود نشان مده >>

  4- آرواد قوهومی ،بالدان شیرین اولار.   (خویشاوندان زن از عسل شیرینتر می شوند)  <<از خویشاوندان زن در خانه ی شوهر با گرمی بیشتری پذیرائی می شود>>

  5- آرواد مالی ، باش توخماغی.   (دارائی زن چماق سر است)  <<استفاده از دارائی زن برای مرد مایه سر شکستگی است>> 

6- آرواد مالی ، قاب دستمالی.   (دارائی زن دستمال ظرفشوئی است) <<استفاده از دارائی زن مرد را چرکین وبی ارزش میکند>>

  7- آرواد نه بیلیر داغدا دوماندیر، ائوده اوتوروب حکمی روان دیر.   (زن چه می داند کوه مه گرفته است ، در منزل نشسته حکمش روان است)   << زن از مشکلات تامین معیشت اطلاعی ندارد فقط فرمان خرج می تواند بدهد>>

  8- آرواد وار ائو ییغار، آرواد وار ائو ییخار.   ( زنی هست که خانه بر پا می کند ،زنی هم هست که خانه برپا می کند )   << سروسامان پیدا کردن یا نکردن مرد بستگی به کفایت یا بی کفایتی زنش دارد >>

  9- آرواد وار قاردان سویوق، آرواد وار اوددان ایستی.   ( زنی هست ازبرف سردتر ، زنی هم هست از آتش گرمتر)   << زنان در شهوترانی راه افراط وتفریط می پیمایند >>

  10- آروادی پیس اولانین، ساققالی تئز آغارار.     ( مردی که زن بد داشته باشد ریشش زود سفید می شود )     << مردی که زن شایسته نداشته باشد طراوت جوانی را زود از دست می دهد >>

آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری4)

31- بالالی، بال یئمز.      (آدمب چه دار عسل نمی خورد)      <<والدین در استفاده از لذایذزندگی فرزند خود رابر خود مقدم میدانند>>

  32- بلدسیز یولا چیخان یولون آزار.    (کسیکه بدون راهنما براه افتد راهش را گم می کند)

  33- بوگون قیزین دویمیه ن، صاباح دیزین دویه ر.     (کسیکه امروز دخترش را نزند فردا بزانوی خود میزند)    <<غفلت از تربیت دخترموجب رسوائی وندامت می شود>> 

34- پیچاق ئوز دسته سین کسمز.    (کارد دسته ی خود را نمی برد)   <<ستیزه جوئی با منعم یا حامی جایز نیست>>

  35- پیس اولاد، بالیق سوموگی دیر، نه آتماق اولور نه اوتماق.    (اولاد بد مثل استخوان ماهی است - که در گلو گیر کرده باشد- که نه می توان بیرون انداخت ونه می توان بلعید)

36- پیغمبر چراغی ، قیزدان یانیب.   (چراغ پیغمبر ازجانب دختر روشن شده است)   <<غصه خوردن از جهت اولاد پسر نداشتن بی مورد است>>

  37- تابوت زینگرووی دیر.    (زنگوله تابوت است)    <<کودک خردسال داشتن در سن پیری فقط برای آویزان کردن از تابوت خود بدرد می خورد>> 

38- چورک بیلمیه ن،چوره گه چاتماز.    (کسیکه قدر نان ونمک را نداند به نان (رفاه)نمی رسد)

39- ده ده سیندن نه گول دردیم که بالا سیندان نه گولاب دوتام!     (از پدرش چه گلی چیدم تا از فرزندش چه گلابی بگیرم)     <<جائیکه پدرش خیری برایم نداشت از فرزندش چه انتظاری میتوانم داشته باشم>>

  40- دوز چوره ک یئمیشیک.     (نان ونمک خورده ایم)     << حق انسانی را که بگردن همدیگر داده ایم نباید نادیده بگیریم>> 

41- دوز یئیب ، دوزلاغی باتیرما.     (نمک را خورده نمکزار را آلوده مکن)     << بدی کردن به منعم جایز نیست>> 

42- زر قدرین ، زرگر بیلر.     (قدر زر را زرگر می داند)     <<قدر شناسی کار هر کسی نیست>> 

43- قولان آت اولونجا،ییه سی مات اولار.    (تا کره ای اسب شودصاحبش مات میشود)    <<تربیت کودکان تا سن بلوغ ، والدین رافرسوده ودرمانده میکند>> 

44- منیم الیمین ، دوزو یوخدر.    (دست من نمک ندارد)    <<به کسانی نیکی کرده ام که قدرشناس نبوده اند>> 

45- یا بوینوندا یا قارنیندا!    (یا در گردنش یا در شکمش!)    <<لحظه ای از زحمت بچه داری یا حامله بودن فارغ نیست>> 

46- یاخشیلیغا یامانلیق، کور ائششگه سامانلیق.    (به خوبی  بدی ، به خر کور کاهدان)    <<کسیکه در مقابل خوبی بدی بکند به خر کوری مانند است که احساس قدر شناسی از بخشوده شدن کاهدان راندارد.(قدر نیکی را ندانستن نشانه ی نفهمی است) >>

آتا سوزلری{ضرب المثل های آذری} (سری3)

 17-اوشاغی اوخودار، ـ آتانین کیسه سی آنانین کاساسی.      (آنچه کودک رادرتحصیل موفق میکندکیسه پدر،کاسه ی مادر است)     <<بیدریغ بودن پدردرخرج ومادردرپذیرائی،عوامل موثردرموفقیت تحصیلی فرزنداست>>  

 18-اوشاغ آتادان یتیم قالماز ، آنادان یتیم قالار.     (کودک از پدر یتیم نمی شود بلکه از مادر یتیم می شود)     <<کودک از فقدان مادر بیش از فقدان پدر افسرده می شود>> 

  19-اوشاغ ، آتاسیندان گوجلوسونو بیلمز .      (کودک زورمندی بالاتر از پدرش نمی شناسد)     <<کودک درقبال مشکلات فقط پدرش را قادر به حمایت از خود می داند>> 

20-اوشاغ بویوتمک ,داش چینه مک.     (بچه بزرگ کردن(مثل)سنگ جویدن است)    << وظیفه ی تربیت فرزند سخت ودشوار است>> 

21-اوغلانی آتماق اولماز، قیزی بازاردا ساتماق اولماز.     (پسر را نمی توان دور انداخت (ترک کرد) دختر را نمی توان در بازار فروخت )     <<ازپسر روی گرداندن و سعادت دختررا فدای مادیات کردن درشان انسان نیست >>  

22-اوشاغیم عزیز،تربیتی اوندان دا عزیز.     (فرزندم عزیز است ، تربیت کردنش از آن عزیز تر است)    <<از انجام در خواستهای بر خلاف مصلحت فرزند بخاطر جلوگیری از نقص تربیتش باید خود داری کرد>>

  23-اوغول آغاجی قوروماسین!    (درخت پسری خشگ مباد)   <<والدینی که فرزند شایسته داشته باشند درمانده نمی شوند بی نام ونشان نمی مانند>> 

24-اوغول اون دوردیاشینا چاتاندا، یهرلی آتا گره ک ویا یهر آلتینا.     (پسردر رسیدن به سن چهارده سالگی یا برروی زین اسب شایسته است یا به زیر زین)     <<پسراگرتا سن چهارده سالگی شایستگی خود را نشان نداده باشد فقط به درد باربری می خورد>>

  25-اوغول خیرداسی ،نوغول خیرداسی.     (پسر کوچک نقل کوچک است) 

26-ایگیت  ، امک ایتیرمز!     (جوانمرد حق محبت یا زحمت را گم نمیکند< نادیده نمیگیرد >)

  27-ایگیددیم ایگید اولسون ،گوءل دیبی ائویم اولسون!     (کاش پسرم جوانمرد بار آید،ته برکه خانه ام باشد)     <<با داشتن فرزند شایسته کمبود های دیگر زندگی را میتوان ندیده گرفت>> 

28-ایلانا ،اوز بالاسی غنیم اولار     (مار را بچه ی خودش دشمن می شود) 

آتا سوزلری{ضرب المثل های آذری } (سری2)

فصل دوم:         فرزند،والدین-شاگرد،معلم- منعم،راهنما- حق شناسی،حق ناشناسی

  1- آتا-آنا تخت یارادیب ، بخت یاراتماییب. (والدین تخت آفریده اند ، بخت نیافریده اند) <<خوشبختی فرزند تنها با فداکاری والدین تامین نمی شود بلکه بخت هم باید یاری کند>> 

2-آتا-آنا جیرسیز بیر نوکردیرلر. (والدین نوکر بی جیره ومواجب هستند) <<والدین در خدمت به فرزند خود توقع هیچگونه پاداشی ندارند>>  

3-آتا-آنا، کیچیک تاری دیرلر. (پدر ومادر خدای کوچک هستند) <<اطاعت از والدین مثل اطاعت به خدا از واجبات است>>  

4-آتا اوغولا باغین قیدی، اوغول آتایا سالخیمین قیمادی! (طنز-پدر از بخشیدن باغش به فرزند دریغ نورزید، فرزند از بخشیدن خوشه ای از انگور آن به پدر دریغ ورزید!) 

5-آتا بیلیگی ایله، آدام بیلیکلی اولماز.    (با دانش پدر انسان دانشمند نمی شود)    << از فضل پدر تو را چه حاصل؟! >> 

6-آتانین دعاسی،آنانین ناله سی! (دعای پدر ونفرین مادر"اثر قطعی دارد")

  7-آرپادان بوغدادان الیم اوزولدو امیدیم سنه قالدی داری خرمنی! (از گندم وجو دستم  کوتاه شده امیدم به تو مانده ای خرمن ارزن!) <<از همه ی فرزندانم فقط به کوچکترین آنها امید بسته ام!>> 

8-آزی بیلمیه ن ، چوخودا بیلمز. (آنکه کم را نداند زیاد را هم نخواهد دانست) <<کسیکه در قبال نیکی اندک قدر شناس نباشد در قبال نیکی زیادهم قدرشناس نخواهد بود>> 

9-آنا ایگیدین قالخانی دیر. (مادر سپر جوانمرد است) <<مادر جان خود را سپر بلای فرزند می کند>>

10-آناسیز اوشاق ائوده خوار اولار ; آتاسیز اوشاق چولده.        (کودک بی مادر درخوانه خوار می شود, کودک بی پدر در خارج خانه)       <<عزت کودک در داخل خانه بوجود مادربستگی دارد ودر خارج از خانه به وجود پدر>>     

11-آنا سیندان قابا غا دوشن قولانی قورد یئیه ر.     (کره اسب از مادر جلو افتاده را گرگ می خورد)    <<کودکی که در تحت حراست مادر نباشد در معرض خطرات جدی قرار می گیرد>>    

12-آنانین ایلکی اولماقدان، داغلاردا تولکی اولماق یاخشیدر.     (از اولین فرزند مادر بودن،در کوهها روباه بودن بهتر است)    <<زندگی اولین کودک در ابتدا بعلت بی تجربگی مادر وسپس دراثر لزوم توجه بیشتر مادر به کودکان بعدی در سختی ومشقت سپری می شود>>     

13-ات ایله دیرناغ آراسینا گیرمه!          (بین گوشت وناخن قرار مگیر)        << از تفرقه انداختن بین والدین وفرزندان بپرهیز>>    

14-ات ایله دیرناغ آراسینا گیره ن، ایگیه ر چیخار!       (آنچه بین گوشت وناخن قرار بگیرد میگندد وبیرون می آید)             << نتیجه تفرقه اندازی بین والدین وفرزندان شرمندگی وسر شکستگی است >>  

  15-استا سینا کج باخانین گوزلرینه آغ دوشر.       (کسیکه به استاد خود کج نگاه کند به چشمهایش سفیدی می افتد)        <<بی احترامی یا استهزاء کردن به مربی ناپسند وبد یمن است>>  

  16-اوجاغی کور اولماق.      (کور اجاق بودن)      <<از داشتن فرزند نا امید بودن>>

آتا سوزلری{ضرب المثل های آذری}(سری1)

به نام خدا       گزیده ای از ضرب المثل های ترکی همراه با ترجمه ی فارسی وتوضیح:   فصل اول:              << مرز وبوم , قانون ,سیاست,غربت,مسافرت>>  

1-آباد اولار بلبلی یم ،خارابا اولاربایقوشی.(اگر آباد باشد بلبلش هستم ، اگر خرابه باشد جغدش.) <<به زندگی در مرزبوم یا در ملک خود در هر وضعی که باشد علاقمندم>>  

2- آدامی تانیلان یرده قورد یئسین. (کاش آدمی را در محل آشنا گرگ بخورد) <<گرفتاری در غربت زجر بیشتری دارد>> 

4- دولانماغا یاد ئولکه ، ئولمه گه وطن یاخشیدی. (برای گردش سرزمین بیگانه وبرای مردن وطن بهتر است)   5- دووارین دالیسیدا غربت دیر. (پشت دیوار هم غربت است) <<فراغتی که در داخل چهار دیواری منزل میسر است در خارج از آن میسر نیست>>   6

3- چوخ یاشایان چوخ بیلمز، چوخ گزه ن چوخ بیلر . (کسیکه زیادعمر کرده باشد زیاد نمی داند،کسیکه زیاد مسافرت کرده باشد زیاد می داند) <<سفر آموزنده است>> 

6- سفر محک داشی دیر. (سفر کردن سنگ محک است) << شخصیت هر کسی در مسافرت آشکار می شود>> 

7- سیاست ننه باجی بیلمز. (سیاست مادر و خواهر نمی شناسد) << در سیاست تکلیف دوستی وخویشاوندی مراعات نمی شود>>             

8- غربت جنت اولسا ، گینه  وطن یاخشیدر. (غربت ولو بهشت باشد ،بازهم وطن بهتر از آن است)  

9-   قیشدا اکمکسیز، یازدا کمکسیز یولا چیخما. (در زمستان بی نان ودر پائیز بی کمک مسافرت نکن)