آتا سوزلری {ضرب المثل های آذری} (سری4)
32- بلدسیز یولا چیخان یولون آزار. (کسیکه بدون راهنما براه افتد راهش را گم می کند)
33- بوگون قیزین دویمیه ن، صاباح دیزین دویه ر. (کسیکه امروز دخترش را نزند فردا بزانوی خود میزند) <<غفلت از تربیت دخترموجب رسوائی وندامت می شود>>
34- پیچاق ئوز دسته سین کسمز. (کارد دسته ی خود را نمی برد) <<ستیزه جوئی با منعم یا حامی جایز نیست>>
35- پیس اولاد، بالیق سوموگی دیر، نه آتماق اولور نه اوتماق. (اولاد بد مثل استخوان ماهی است - که در گلو گیر کرده باشد- که نه می توان بیرون انداخت ونه می توان بلعید)
36- پیغمبر چراغی ، قیزدان یانیب. (چراغ پیغمبر ازجانب دختر روشن شده است) <<غصه خوردن از جهت اولاد پسر نداشتن بی مورد است>>
37- تابوت زینگرووی دیر. (زنگوله تابوت است) <<کودک خردسال داشتن در سن پیری فقط برای آویزان کردن از تابوت خود بدرد می خورد>>
38- چورک بیلمیه ن،چوره گه چاتماز. (کسیکه قدر نان ونمک را نداند به نان (رفاه)نمی رسد)
39- ده ده سیندن نه گول دردیم که بالا سیندان نه گولاب دوتام! (از پدرش چه گلی چیدم تا از فرزندش چه گلابی بگیرم) <<جائیکه پدرش خیری برایم نداشت از فرزندش چه انتظاری میتوانم داشته باشم>>
40- دوز چوره ک یئمیشیک. (نان ونمک خورده ایم) << حق انسانی را که بگردن همدیگر داده ایم نباید نادیده بگیریم>>
41- دوز یئیب ، دوزلاغی باتیرما. (نمک را خورده نمکزار را آلوده مکن) << بدی کردن به منعم جایز نیست>>
42- زر قدرین ، زرگر بیلر. (قدر زر را زرگر می داند) <<قدر شناسی کار هر کسی نیست>>
43- قولان آت اولونجا،ییه سی مات اولار. (تا کره ای اسب شودصاحبش مات میشود) <<تربیت کودکان تا سن بلوغ ، والدین رافرسوده ودرمانده میکند>>
44- منیم الیمین ، دوزو یوخدر. (دست من نمک ندارد) <<به کسانی نیکی کرده ام که قدرشناس نبوده اند>>
45- یا بوینوندا یا قارنیندا! (یا در گردنش یا در شکمش!) <<لحظه ای از زحمت بچه داری یا حامله بودن فارغ نیست>>
46- یاخشیلیغا یامانلیق، کور ائششگه سامانلیق. (به خوبی بدی ، به خر کور کاهدان) <<کسیکه در مقابل خوبی بدی بکند به خر کوری مانند است که احساس قدر شناسی از بخشوده شدن کاهدان راندارد.(قدر نیکی را ندانستن نشانه ی نفهمی است) >>